دکتر الهه سادات هاشمی | متخصص دندانپزشکی کودکان و نوجوانان

داستان‌های شاد از نرگس‌خانوم و دوستانش

مزرعه لبخند
مقالات

داستان اول: نرگس‌خانوم و لبخندهای گمشده

در دل یک مزرعه رنگارنگ، خورشید هر روز صبح با صدای بلند می‌گفت:
«صبح بخیررر! وقت مسواکه بچه‌هاااا!» 🌞

اما یک روز، مزرعه ساکت بود. هیچ‌کس نمی‌خندید. حتی پارسو، سگ پرجنب‌وجوش، گوشه‌ای نشسته بود و ناله می‌کرد.

بره‌ناز گفت:
«منم نمی‌دونم نخ دندون چیه! شاید برای همین لبخندم قشنگ نیست…»

همه حیوان‌ها نگران شدند و به سمت کلینیک مزرعه رفتند؛ جایی که نرگس‌خانوم، با روپوش سفید و کیف دندان‌پزشکی‌اش، منتظرشان بود.

او دندان پارسو را ترمیم کرد، برایش محافظ دندانی ساخت، و به بره‌ناز یاد داد چطور از نخ دندان استفاده کند. بعد هم به همه حیوان‌ها یک مسواک رنگی هدیه داد و گفت:
«هر روز صبح و شب، با عشق مسواک بزنین تا لبخندتون مثل خورشید بدرخشه!»

از آن روز، مزرعه واقعاً به نامش یعنی «مزرعه لبخند» برازنده شد. 🌸


داستان دوم: بری و دندون لقش

یک روز آفتابی، بری، گوسفند کوچولوی پشمالو، در حال جویدن یونجه بود که ناگهان گفت:
«اوه! دندونم لق شده! یعنی دیگه نمی‌تونم بخندم؟» 😟

سامان با لبخند جواب داد:
«نترس بری جان! این یعنی بزرگ شدی. دندون شیریت جا رو برای دندون دائمی باز می‌کنه.»

پارسو هم با دم تکان دادن گفت:
«امروز من مراقب لبخند توام!» 🐕

نرگس یک سبد پر از پوره‌ی سیب و یونجه نرم آورد و گفت:
«تا وقتی دندون جدیدت دربیاد، باید غذاهای نرم بخوری. ولی نگران نباش، خوشمزه‌ست!»

بری با لبخند گفت:
«من حالا یه گوسفند بزرگم! و لبخندم هنوز سر جاشه!» 😄

همیشه دندان‌هایتان را مسواک بزنید، نخ دندان بکشید و از غذاهای سالم لذت ببرید. دندان‌های سالم یعنی لبخندهای درخشان!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *