در جنگل سبز و پرهیاهو، همهی حیوانها با خنده و شادی زندگی میکردند. اما یک روز میمون موزی به خاطر بیتوجهی به مسواک، دچار دندون درد شد! این داستان شیرین و آموزنده به کودکان یاد میدهد که مراقبت از دندانها مثل یک بازی هیجانانگیز میتواند ساده و لذتبخش باشد.
در جنگل سبز و شاد، پنج دوست صمیمی زندگی میکردند. هر روز با هم بازی میکردند، میخندیدند و چیزهای تازه یاد میگرفتند.
یکی از آنها، میمون موزی، بیشتر از هر چیز عاشق موز بود. صبح، ظهر و شب… فقط موز!
او میگفت:
«موز خوشمزهست! من فقط موز میخورم! مسواک؟ نه بابا، وقتش رو ندارم!»
اما یک روز صبح، میمون موزی با صدای بلند از خواب پرید:
«آخ! دندونم! خیلی درد میکنه!»
زرافه مهربان با آرامش گفت:
«بیا عزیزم، بذار دندونت رو ببینم.»
زرافه با چراغ کوچکش دندان میمون را نگاه کرد و گفت:
«اوه! یه کرم کوچولو توی دندونت لونه کرده! چون مسواک نزدی!»
میمون موزی وحشتزده گفت:
«کرم؟ توی دندونم؟ وای وای وای!»
شاخزرین لبخند زد و گفت:
«نگران نباش! ما همه کمک میکنیم تا دندونت خوب بشه.»
در همین لحظه، خانم فیلبالنی از آسمان پایین آمد و گفت:
«من یه خمیر دندون خوشبو دارم، با طعم موز! این رو امتحان کن.»
زرافه مهربان دندان میمون را تمیز کرد، کرم کوچولو را بیرون آورد و گفت:
«حالا باید هر روز مسواک بزنی، مخصوصاً بعد از موز!»
میمون موزی با خوشحالی قول داد:
«قول میدم! دیگه بدون مسواک موز نمیخورم!»
از آن روز به بعد، میمون موزی هر شب قبل خواب مسواک میزد و با دندانهای سفیدش میخندید.
همهی حیوانها با صدای بلند گفتند:
«دندون سالم، لبخند قشنگ!»
و جنگل دوباره شاد و سالم شد. 🌳✨